به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، علی ستاری نوشت: یکی از با فضیلت ترین شبهای سال که در اسلام مورد توجه ویژهای قرار گرفته است و احیای آن مورد تاکید واقع شده است شبهای قدر است؛ شبهای با عظمتی که با آیات سوره " قدر " شناخته شده است و خداوند تبارک و تعالی در این سوره این شبها را از هزار ماه یعنی ۸۳ سال برتر و بالاتر معرفی کند؛ " لیلة القدر خیر من الف شهر" !
برای اینکه سوره قدر را بهتر بفهمیم لازم است به تفاسیر و شان نزولهایی که در این رابطه وجود دارد نگاهی بیاندازیم در یکی از شان نزولهایی سوره قدر که حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی نیز آن را ذکر کردهاند روایتی نقل شده است بر این مضمون که " پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در خواب دیدند «بنى امیه» از منبر پیامبر(ص) بالا رفتهاند، این امر بر پیامبر گران آمد و ناراحت شدند و در این مجال سوره «قدر» نازل گردید و پیامبر را تسلّى داد (لذا بعضى ««لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر»، را ناظر به مدت حکومت «بنى امیه» که حدود یک هزار ماه بود مىدانند)؛ نظری که ظاهرا " امام موسی صدر " اندیشمند بزرگ جهان اسلام نیز بر آن قائل هستند چرا که ایشان قائل هستند که " خلاصه تفسیر بنابر تفاسیر این است که ای پیامبر(ص) اندوهگین مباش، درست است که آنان(بنیامیه) هزار ماه یعنی هشتاد و اندی سال حکومت میکنند اما نمیتوانند رسالت تو را از بین ببرند و دین تو پابرجا خواهد بود"
طبق نگاه جناب امام موسی صدر؛ احکام در شب قدر به وسیله قرآن مقدّر و مشخص و حدود حلال و حرام وضع و هرچیزی معین و چشمههای هدایت و راههای گمراهی نمایانده میشود؛ همچنین برتری شب قدر از هزار ماه حاکمیت بنیامیه نیز یعنی تاثیر این شب بر تاریخ و حیات آدمی بیش از تاثیر هزار ماه است و به تعبیری دیگر این شب همه آنچه در این هشتاد سال صورت دادهاند نابود میکند.
پس یکی از علتهای فضیلت شب قدر را باید اینگونه معرفی کنیم که بنیامیه به عنوان بزرگترین دشمن درونی اسلام که تمام تلاشش را برای نابودی این دین الهی به کار گرفته است، در این شب تاثیر فتنههایش تعدیل میشود و جانی دوباره بر پیکره اسلام دمیده میشود؛ چرا که بنیامیه اسلام را بازیچه دست خود کرد چنانچه در تاریخ نقل شده است زمانی که عمر بن خطاب از دنیا رفت ابوسفیان بر سر قبرهای قریش رفت و بعد از ایستادن بر سر مزار حضرت حمزه (ع) گفت: بلند شو ای اباعماره، آنچه بر سر آن با ما میجنگیدی، اکنون بازیچهای است در دستان فرزندان ما !
ضمن اینکه این هم نقل شده است که ابوسفیان قبل از مرگش به فرزندانش وصیت کرده است که حکومت را چنان دست به دست کنند که از بنیامیه خارج نشود.
و مشهور است این سخن از معاویه بن ابیسفیان که مطرف بن مغیره از دیدار پدرش با معاویه نقل کرده است که معاویه در پاسخ به درخواست مغیره مبنی بر رفتار با عدالت، گفته است" هيهات، هيهات، ابوبكر، حكومت كرد و رفت و با اين كه نيكى كرد ولى پس از مرگ نامش هم مرد. عمر حاكم شد و رفت و عثمان حاكم شد و رفت و چيزى از آنان نماند ولى محمد هر روز نامش پنج نوبت در مناره ها ذكر مى شود. پس با اين حساب، چه چيزى براى ما مى ماند. نه من هرگز راحت نمى شوم مگر اين نام هم دفن شود." (۱)
از زمان معاویه سپاه اسلام که سپاهی تکلیف مدار بود و تحرکاتش بر اساس تکلیف و وجوب جهاد شکل میگرفت تبدیل به ارتشی جیره و مواجب بگیر شد؛ در این دوران خلافت اسلامی که تقریبا اساس آن بیعت و مردمسالاری بود به حاکمیتی پادشاهی تبدیل شد و شاهد بودیم که معاویه با جنگ و خونریزی حکومت را به دست گرفت و با تهدید و ارعاب برای فرزندش یزید بیعت گرفت و چه بر سر مخالفان معاویه و یزید آمد؛ غارتهای بزرگ مسلمانان و کشت و کشتار شیعیان در زمان معاویه مرسوم شد و جانشینانش نیز همین راه را ادامه دادند چنانچه یزید امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند و به مدینه حمله کرده مردم را به قتل رساند و تلاش کرد خانه خدا را ویران کند یا در این دوران بود که ولید بن عبدالملک زن بدکارهای را برای امامت جماعت مردم در نماز صبح به مسجد فرستاد و اینها و دیگر فجایعی که امویان در دوران ۸۰ ، ۹۰ ساله حاکمیتشان انجام دادند همه برای این بود که اسلام را به جایی برسانند که حتی از همان پوسته ظاهریاش نیز چیزی باقی نماند؛ بنابراین در یک تفسیر برای شب قدر باید این شب را شب در هم شکستن توطئههای ضد اسلامی بدانیم و تکرار همه ساله آن را به همین تفسیر تعمیم دهیم که مایه قوام و استحکام اسلام است.
نکته دوم که در رابطه با حقیقت شبهای قدر در این مجال مورد اشاره قرار میدهیم؛ این نکته است که امام صادق علیهالسلام در تفسیر سوره قدر فرمودند: «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ» (۲)
" مراد از «اللیل» در سوره قدر، فاطمه سلاماللهعلیها و مراد از «القدر» حقتعالی است؛ پس هر کس فاطمه سلاماللهعلیها را به حق معرفتش بشناسد قطعاً شب قدر را درک کرده است! "
از این رو اساتید اخلاق و معرفت؛ شب قدر را تجلیای از وجود حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها میدانند و باور دارند هر اندازه با سیر در مراتب طهارت در مسیر معرفت آن حضرت پیش رویم به همان اندازه باب توحید به رویمان گشوده شده و شب قدر، پله معراج ما برای شهود اسرار توحیدی خواهد بود؛ البته اساتید معترفند که دستیابی به کُنه این معرفت در توان هر کسی نیست! لذا حضرت در ادامه حدیث فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» (۲) "همانا او را فاطمه ناميدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به او عاجز هستند."
بنابراین یکی دیگر از حقایق شب قدر، فاطمه زهرا سلام الله علیها است یگانه بانویی که دلیل خلقت بزرگترین نعمتهای الهی است چنانچه خداوند متعال در حدیثی قدسی میفرماید: "یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما" (ترجمه: ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمیکردم) و زمانی که در حدیث کسا خداوند سبحان میخواهد اصحاب کسا را به جبرئیل امین معرفی کند با وجود اینکه حضرت خاتمالانبیا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) زیر عبا قرار دارند با حضرت زهرا سلام الله علیها شروع به معرفی اهلبیت میکند؛ " هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها "
بنابراین همانطوری که حقیقت قرآن حضرت خاتم الانبیا و المرسلین محمد مصطفی (ص) است( طبق نظر علامه طباطبائی قرآن دارای دو نوع نازل شدن است؛ یکی دفعی و دیگری تدریجی و در نزول دفعی که در شب قدر بوده است کلام وحی به صورت کامل و یکباره بر قلب پیامبر نازل میشود ) و همانطور که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قرآن ناطق و حقیقت کعبه است؛ حقیقت شب قدر نیز صدیقه طاهره سلاماللهعلیها است که به برکت وجودش خداوند تمام نعمتها و امتیازات و خیرات را بر سر بندهگان سرازیر میکند.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که این دو پرده از حقایق شب قدر که در این مطلب مورد بررسی قرار دادیم تنها بخش کوچکی از حقایق و فضایل این شبهای مبارک است و در دل این شب اسرار و اسمای دیگری نیز وجود دارد که باید در مجالی دیگر مورد بحث قرار دهیم.
منابع:
۱- الصحيح من سيره النبى (ص)، ج اول، ص ۲۴، چاپ ده جلدى به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۵، ص ۱۲۹ و ص ۱۳۰ و مروج الذهب، ج ۳، ص ۴۵۴، الموفقيات، ص ۵۷۷، كشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۲۰ شيخ عباس قمى در تتمه المنتهى، ص ۵۲، اين تاريخ را آورده است.
۲- تفسير فرات كوفی، ص۵۸۱.
۳- تفسیر سوره قدر؛ امام موسی صدر
یادداشت: علی ستاری
انتهای پیام